مقدمه کوتاهی از برند چیست ؟
در این مقاله هم قصد دارم کمی در مورد معنی برند چیست و تاریخچه و معنی برند (  Brand  ) برای شما توضیح دهم. از آنجا که به وقت خود و دیگران به شدت حساس هستم باید این نکته را نیز بیان نمایم که این مقاله تا حدودی میتواند دانش کاربردی در اختیار شما قرار دهد و برخلاف سایر مقالات شما می‌توانید بعد از مطالعه آن مفهوم کلمه برند و نگرش و دید مناسبی را دریافت کنید، این را گفتم که در انتهای مقاله، از دست من دلگیر نشوید ولی به هر حال معتقدم برای برندسازی مناسب، علاوه بر ابزار نیاز به فهمیدن مفهوم ها و نگرش مناسب نیز داریم.


اتیمولوژی (Etymology) ( ریشه کلمه برند چیست؟ )


به طور کلی می‌توان گفت دانش برندسازی برخلاف سایر علوم کسب و کار مانند بازاریابی، رفتار سازمان، رهبری، فروش، منابع انسانی و … دانش جوان و نوپایی است و تقریباً از دهه 90 میلادی، کتب کلاسیک در این حوزه پدید آمد. به همین دلیل اکثر افراد تصور می‌نمایند که برندسازی یک پدیده کاملاً نوظهور بوده و قبل از تاریخ معاصر وجود خارجی نداشته است.  

اتیمولوژی دانش ریشه شناسی کلمات است که به نوعی زیرمجموعه دانش زبان‌شناسی قرار می‌گیرد. اتیمولوژی در واقع از ریشه یونانی Etymon به مفهوم «معنای واقعی» الهام گرفته است. اگر بخواهم کمی در مورد ریشه شناسی این واژه توضیح دهم باید به شما بگویم که Brand به معنای امروزی خود از واژه‌هایی مانند Byrnan، Biernan یا Brinnan از انگلیسی قدیمی (Old English) وارد انگلیسی میانه (Middle English) شده و به واژه‌هایی مانند Birnan یا Brond تبدیل گشته است.

معنی این واژه‌ها عبارت است از شعله آتش یا تکه چوب آتشینی که برای علامت گذاری بر روی حیوانات و اشیاء مختلف استفاده می‌شده است. هدف اصلی از این عمل، نشان دادن تمایز کالا و همچنین ایجاد اطمینان در خریدار به منظور دریافت کالا با کیفیت بوده است. از آنجا که این عمل (داغ گذاشتن روی حیوانات و اشیاء برای متمایز نمودن آنها از دیگران حیوانات و اشیاء) بیشتر توسط صنعتگران مورد استفاده قرار می‌گرفته است، بعدها این واژه وارد دنیای کسب و کار شد.

تاریخ و کلمه برند


نظرتان چیست سوار ماشین زمان شده و به 2700 سال پیش از میلاد مسیح سفر کنیم؟؟؟ اگر بخواهیم با هم قدم در تاریخ گذاشته و کمی در مصر، یونان، رم و حتی بابِل قدیم سیر و سلوک کنیم به این نتیجه می‌رسیم که بسیاری از تجار برای فروش کالاهای خود مجبور بودند که تبلیغ شفاهی انجام دهند. دست نوشته‌ها و لوح‌های باقی مانده از تاریخ نشان می‌دهد این افراد بعد از مدتی به این نتیجه رسیدند که بهتر است به جای صرف انرژی زیاد برای معرفی و فروش کالای خود، نوشته‌هایی بر روی آنها قرار داده و کمتر انرژی خود را مصرف نمایند.

اما مشکل اینجا بود که اکثر افراد توانایی خواندن و نوشتن نداشته و راه‌حل تجار، خیلی مناسب به نظر نمی‌رسید. اما این پایان مسیر نبود و آنها تصمیم گرفتند که علائمی بر روی محصولات خود قرار دهند تا مشتریان با دیدن این علائم، خیلی راحتتر اعتماد کرده و فروش کالا سرعت یابد و اینگونه شد که اولین علائم تجاری ( Brand ) تاریخ به وجود آمد. البته این را هم بگویم که علامت زدن بر روی کالا صرفاً برای فروش راحتتر نبوده و فوائد دیگری مانند جلوگیری از دزدی و سرقت را نیز به همراه داشته زیرا وقتی محصولی دارای علامت خاصی می‌شد، به راحتی نمی‌شد آن را دزدید و در بازار به فروش رساند.

و خداوند گوتنبرگ را آفرید


پس از ابداع صنعت چاپ توسط یوهانس گوتنبرگ در سال 1448 (البته برخی از مورخان، «بی‌شنگ» تاجر چینی که 400 سال قبل از گوتنبرگ می‌زیست را اولین مخترع صنعت چاپ می‌دانند)، سرعت استفاده از نوشته‌ها و علائم بر روی کالا و محصولات سرعت بسیار بالایی یافت و اکثر تجار به این سمت حرکت کردند که علائمی بر روی محصولات خود قرار داده و به این روش خود را از سایر تجار متمایز نمایند. این اتفاق تا به جایی پیش رفت که در در دهه 1700 میلادی، حق کپی رایت در انگلستان به ثبت رسید.
قطعاً تکنیک‌ها و استراتژی‌های برندسازی کاملاً جدید و تازه بوده و عمر چندانی از آنها نمی‌گذارد. به عنوان مثلا همین مفهوم جایگاه‌یابی که توسط آل رایس و جک تروت ابداع شده است بر می‌گردد به سال 1981 یعنی تقریباً 40 سال پیش ولی آنچه مسلم است این مفهوم که ما با استفاده از یک برند ، نام تجاری ، علامت تجاری و … خود را از دیگران متمایز کنیم قطعاً یک پدیده بسیار قدیمی و کهن بوده و بشریت از ابتدا به خوبی درک کرده است که برای موفقیت در تجارت نیاز به ایجاد تمایز از دیگران دارد.

و متأسفانه دیگر جایی برای گرافیست‌ها نیست


شاید مهم‌ترین پرسشی که هنگام مطالعه این تاریخچه به ذهن‌تان خطور کرده این باشد که: «آیا برند چیست یعنی یک علامت تجاری که ما را از سایر رقبا متمایز می‌نماید؟؟؟»
اگر ناراحت نمی‌شوید برای پاسخ به این پرسش نیز باید کمی در پهنای تاریخ حرکت کنیم. اینبار می‌خواهم شما را ارجاع دهم به کتاب اصول بازاریابی آقای فیلیپ کاتلر، جایی که پدر علم بازاریابی نوین، تاریخچه علم بازاریابی را برای ما شرح می‌دهد. می‌دانم که اکثر شما با این عصرها به خوبی آشنا هستید و من هم نمی‌خواهم تکرار مکررات کنم بلکه هدف اصلی این است که دلیل ورود به عصر برند را برای شما تشریح نمایم. از منظر فیلیپ کاتلر، ما در حوزه کسب و کار، موج‌های زیر را پشت سر گذاشته‌ایم:

موج اول: عصر تولید محور


مشخصه اصلی این عصر، قدرت بالای تولیدکنندگان بود، یعنی سطح تقاضا به حدی فراتر از عرضه است که مشتری مجبور است تماماً بر اساس خواست تولیدکننده رفتار نماید.

موج دوم: عصر فروش محور

اگر به اکثر کتب مرجع در حوزه فروش نگاهی مختصر بیاندازید، به راحتی متوجه می‌شوید، ریشه همه آنها به این عصر بر می‌گردد، جایی که به ما آموزش داده می‌شود به هر روشی که شده، مشتری را متقاعد کرده و فروش را به اصلاح نهایی نماییم.

موج سوم: عصر بازاریابی

دوره فروش محور، فوائد فراوانی برای کسب و کارها داشت ولی بعد از مدتی این عصر هم نتوانست درمان نهایی کسب و کارها باشد.

موج چهارم: عصر برندسازی

در این عصر بود که ما متوجه شدیم علاوه بر مغز مشتریان (تولید محصولاتی که از نظر عقلی برای آنها سودمندتر و مفیدتر است) باید بخشی از ذهن و احساسات آنها را نیز تصاحب کنیم و به اصلاح برندی خلق نماییم که نه تنها محصولات و خدمات قابل قبول ارائه می‎نماید، بلکه فراتر از آن رفته و ما را از نظر ذهنی نیز درگیر می‎نماید و اینگونه شد که مفهوم هویت برند خلق شد. در عصر برندسازی بود که محققین به این نتیجه رسیدند که هویت برند چیزی فراتر از یک نشان، رنگ، شعار، نام و … هست و باید عناصری در طراحی آن به کار گرفته شود که میزان درگیری مخاطب با برند را افزایش دهد.

به قول دیوید آکر بزرگ برند یعنی محصول به همراه یک هویت و به نظرم این تعریف، بهترین تعریف برای مفهوم برند است.